رادین جون رادین جون، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

♥ رادین♥جوانمرد کوچولو♥

12 دی-- اولین هدیه یهویی عشقم به مامان

سلام گلم چند روز پیش جنابعالی با رژ لب مامان یه چیزی نوشتی و زدی ب دیوار... من متوجه نشدم که با چی نوشتی... تا اینکه خودت اومدی و گفتی مامان عجب ماژیک خوبی داری..خیلی نرم و خوب مینویسه..میزاری اون صفره که نوشتم درست کنم باش و قیافه من اون لحظه  و پسرم تازه فهمید که کار خوبی نکرده... منم سعی کردم خونسردیمو حفظ کنم و فقط گفتم مامان باید اجازه بگیری قبل از استفاده از وسایل شخصی دیگران... و پسرم فهمید کارش خیلیم خوب نبوده... معذرت خواهی کرد و دیگه چیزی نگفت... تا اینکه امروز صبح قبل مدرسه گفت مامان میشه امروز مامی بیاد سراغم... گفتم چرا...
13 دی 1395

8 دی--تولد بابا

سلام عشقم... امروز تولد بابا بود.. خوبیشم این بود که چهارشنبه است و چون تو فردا تعطیلی شب میتونی دیرتر بخوابی... عصرش خونه خانم گازری دعوت بودیم... واسه شامم خاله مهسا اینا اومدن خونمون... کادوهای بابا هم اسپرسو ساز و کف کن شیر کاپوچینو و خود اسپرسو بود... دو تا جوجه... ...
13 دی 1395

30 آذر ---شب یلدا

سلام نفسم یلدات مبارک ان شاا.. صد تا شب یلدا را ببینی عشقم... و اما روز سی ام مدرستون واستون جشن یلدا گرفت... و منم که اومدم مدرسه تا تغذیه گرمی که سه شنبه ها بهتون میدن را بگیرم.... شانس دوربینم تو کیفم گذاشتم... خلاصه که ازت عکس انداختم... البته مدرسه هم انداخته که ده تومنم ازمون گرفته تا ظاهر کنه... و اما عکسهای اتلیه امون... و یه عکس کریسمس... همون شبم مهمون خونه مامی بودیم... خاله افسانه و مهدیه و ماندانا هم امدن... و تو ساعت ده خوابیدی با یکساعت تاخیر ر...
3 دی 1395
1